به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار به نقل از پورتال سازمان انرژي اتمي، دکتر علي اکبر صالحي معاون رييس جمهور و رييس سازمان انرژي اتمي ايران روز جمعه 29 آذرماه جاري در برنامه کنکاش شبکه جام جم حاضر شد و به سوالات مطرح شده پيرامون مسائل روز صنعت هسته اي کشور پاسخ گفت. سوالات و پاسخهاي مطرح شده در اين برنامه به شرح زير است:
آيا ديدار مراجع کاري هميشگي و طبق روال است يا يک اتفاق خاص بود؟
در آستانه اربعين حسيني اين سفر هم زيارت کريمه اهل بيت (س) بود و هم ملاقات آيات عظام براي کسب فيض از ارشادات و راهنماييهاي عزيزان در خصوص فعاليتهاي هسته اي. با توجه به اينکه اين موضوع در عرصه بينالمللي و جامعه مطرح است خوب است که ما مشورتهايي را در اين سطوح داشته باشيم. ضمن اينکه ابهاماتي در رابطه با تفاهمنامه بود که بنده احساس تکليف کردم. کما اينکه در دولت هم مطرح شده بود و جناب دکتر روحاني هم خواسته بودند که ما به سهم خود تا جايي که امکان دارد در رابطه با اين تفاهم نامه رفع ابهام کنيم.
هم اعضاي 1+5 در سطوح مختلف اظهارنظرهايي در رابطه با توافق نامه کردند و هم در داخل اظهارنظرهاي متفاوتي ميشود. با توجه به اينکه جنابعالي مدتي وزير امور خارجه بوديد و سالهاست که در سازمان انرژي اتمي هستيد و دانش هسته اي هم داريد و شايد بتوان گفت معتبرترين و موثقترين آدم در اين زمينه هستيد؛ اگر بخواهيم نگرانيها و ابهامات هموطنان را رفع کنيم و به آنها بگويم اين توافق نامه چه وضعيتي را براي دانش هسته اي در سطح تکنولوژي و دانش و در سطح کاربرد ايجاد ميکند؛ به چه مواردي اشاره ميکنيد؟
اين سؤال کامل و جامعي است، اگر بخواهم به اختصار عرض کنم بايستي شرايط حاضر را هم درنظر بگيريم. زماني که شما از توافقنامه ايده آل نام ميبريد، بايد ديد توافق نامه ايده آل چه ميتوانست باشد و سپس بسنجيم که آيا اين توافق نامه به توافق نامه ايده آل نزديک است؟ توافق نامه ايده آل اين است که اگر طرف مقابل (در اينجا 1+5 در بعد سياسي) حسن نيت ميداشتند، بايد فتواي مقام معظم رهبري را فصل الخطاب قرار ميدادند. چون اين فتوا هم حکم حکومتي و هم فتواي شرعي است و اتفاق نظر و اجماع در اين خصوص بين علما وجود دارد. يعني جمهوري اسلامي ايران هيچ گاه به دنبال ساخت، انباشت و بهکارگيري سلاحهاي کشتار جمعي از جمله سلاح هسته اي نبوده، نيست و نخواهد بود. ما در جنگ تحميلي وقتي عراق از سلاح شيميايي استفاده کرد، مقابله به مثل نکرديم. در صورتي که اين امکان را داشتيم که با سلاحهايي که از آنها بدست آورده بوديم ميتوانستيم عليهشان استفاده کنيم، اما امام (ره) اين اجازه را ندادند. بنابراين ما يکبار نشان داديم در عصر حاضر عليرغم توانمندي، پايند اصول هستيم. اما آناني که در حال حاضر به ديگران نصيحت ميکنند، اينها ناصحاني هستند که خود مرتکب اين گناه کبيره شدهاند. آمريکا خود دو بمب هسته اي را در ناکازاکي و هيروشيما بکار گرفت. بنابراين اگر ما دنبال يک توافقنامه ايده آل هستيم آنها بايد بگويند که اين فتوا فصل الخطاب است و ايران به دنبال سلاح هسته اي نيست. فعاليت ايران صلح آميز است. بنابراين پرونده ايران بايد عادي شود و مثل هر عضو NPT و آژانس بايد از حقوقي که در توافقنامه آژانس و NPT مصرح است، بهرهمند شود. اما اينچنين نميکنند. به خاطر اينکه ذات آنها اين نيست که بخواهند با ما همراهي کنند يا از سر خيرخواهي با ما تعامل کنند. آنها دنبال منافع خود هستند و اگر بتوانند با زور ما را مجبور کنند اين کار را ميکنند. اما 34 سال به شيوه هاي مختلف اينان تلاش کردند ما را وادار به تسليم کنند. جنگ تحميلي، محاصره هاي اقتصادي، فشارهاي گوناگون و... اما اين ملت که اسوهاش حضرت اباعبدا...(ع) است تا امروز با استقامت و مقاومت توانسته سرافرازانه و عزتمندانه، هم در عرصه بينالمللي و هم در منطقه نقش آفريني کند. بنابراين آنها به اين نتيجه رسيدند که بايد از در تعامل دربيايند؛ اما نميخواهند آن فتوا را فصل الخطاب قرار دهند. البته برايشان مهم است. ميخواهند ببينند چه امتيازات ديگري ميتوانند بگيرند. اينجاست که ما بايد شرايط را مورد ارزيابي دقيق قرار دهيم که در چه شرايطي داريم گفتگو ميکنيم. الان قريب به 11 سال است که از اين پرونده هسته اي ساختگي ميگذرد و ما فراز و نشيب زيادي را پست سر گذاشتهايم. بيشترين ميزان ساعت-بازرسي را آژانس بعد از ژاپن از ايران داشته است. اين، ميزان همکاري ما با آژانس را نشان ميدهد و همواره هم در گزارشها اعلام کردهاند ما انحرافي به فعاليتهاي غير صلح آميز مشاهده نکرديم. با اين شرايط ميتوان گفت اين تفاهم نامه مناسبي است. آرماني و ايده آل نيست، اما مناسب است. انتقادهايي در داخل هست. انتقادهاي داخل با نظارتي که در خارج ميشود، فرق ميکند. انتقاد در داخل نقدهايي است براي اصلاح امر و تذکر و هشدار که مبادا از اين به بعد که وارد جزئيات ميشويد، ناگهان اتفاقي بيافتد و آنها بخواهند از امتيازات غيرمنصفانه بهره برداري کنند. انتقادها قابل بررسي و پاسخگويي است و ما نسبت به انتقادات با سعهصدر برخورد ميکنيم. سياستمدار بايد اين آمادگي و توانايي را داشته باشد که اين انتقادها را بپذيرد، اما اظهارنظرهاي خارج، خيرخواهانه نيست.
به موجب معاهده NPT که عضو آن هستيم چه حقوق و تکاليفي براي کشورها درنظر گرفته ميشود؟
معاهده NPT، 10 يا 11 اصل اساسي دارد. آن بندهايي که اساسي است حق استفاده صلح آميز از فناوري و انرژي هسته اي است. انرژي هسته اي مجموعه پيچيده اي است که اجزاي مختلفي دارد، از جمله تأمين مطمئن سوخت يک نيروگاه. شما ميدانيد که ساخت نيروگاه 1000 مگاواتي، 4 الي 5 ميليارد دلار هزينه دارد. رقم بسيار بالايي است. اين اصلاً عقلاني نيست که شما 5-4 ميليارد دلار هزينه کنيد درحاليکه از تأمين سوخت آن مطمئن نباشيد. وقتي NPT تصريح دارد که اعضاي آن ميتوانند از انرژي صلح آميز هسته اي استفاده کنند و حق آنهاست و کشورهاي دارنده اين فناوري بايد به اين گونه کشورها کمک کنند، بنابراين حق ماست که از انرژي هسته اي و از مجموعه فناوريهايي که براي توليد اين انرژي بکار گرفته استفاده کنيم. ما نميتوانيم بگوييم که ميخواهيم نيروگاه هسته اي داشته باشيم و انرژي توليد کنيم حالا شما بياييد بسازيد و خودتان هم اداره کنيد. بنابراين احتجاجي که در غرب توسط برخي شروع شده اين است که در NPT به حق غني سازي تصريح نشده است. خيلي چيزها در NPT مصرح نشده، اکتشاف هم تصريح نشده پس کشورها حق اکتشاف ندارند؟ اينها به صورت بديهي و روشن درونش مستتر است. مورد ديگر خلع سلاح است. کساني که داراي سلاح اتمي هستند هرچه زودتر بايد خودشان را خلع سلاح کنند. 50-40 سال از NPT ميگذرد اما متأسفانه تا به امروز عمل نکردهاند. همه فشارها، بازرسيها و بهانهها براي اين کشورهاست. در NPT ديده شده که هر کشوري اگر بخواهد ميتواند با اعلام قبلي از NPT خارج شود، مثل کره شمالي. اما ما بارها اعلام کردهايم که NPT براي ما مهم است و استحکام NPT به عنوان ابزاري که از عدم انتشار سلاح هسته اي در بين کشورهاي ديگر و به خطر انداختن امنيت کشورهاي ديگر صيانت ميکند، مهم است و ما ميخواهيم که به NPT هيچ خدشه اي وارد نشود. ما همين موضوع را به خارجيها و آمريکاييها تذکر ميدهيم. در تعامل با ايران نه فقط يک برنده ما هستيم و يک برنده آنها، بلکه برنده ديگر NPT و جامعه بينالملل است که تضمين ميشود عدم انتشار اين سلاح در بين کشورهاي ديگر و اين دستاورد بسيار مهمي است. اما اگر بخواهند به گونه اي غيرمنطقي عمل کنند و در افکار عمومي جا بياندازند که اينها فقط با فشار و رعب ميخواهند کشورها را براي امنيت سياسي خود وادار کنند که تمکين کنند به برخي خواسته هاي آنها، در آن صورت افکار عمومي نوع ديگري فکر خواهد کرد.
ما اميدواريم که اين بار اينها سر عقل بيايند و با استفاده از حکمت سياسي و عقلانيت سياسي پا به ميدان بگذراند. فرصتي که ملت ايران فراهم کرده، تمام تلاشش اين است که همه موانع سر راه تعاملات بينالمللي را رفع کند. آنها هم به سهم خود بايد همين کار را بکنند. چون ايران کشور مهمي است و نقش آفرين است، هم در منطقه و هم در جهان و بيش از اين مقابله با ايران نه براي آنها نفعي دارد نه براي جامعه جهاني.
هم در معاهده NPT و هم در اين توافق نامه در خصوص غني سازي حرفي زده نشده است. آنچه از روح اين توافق نامه و نص آن برمي آيد چيست؟ آيا به موجب اين ميتوانيم غني سازي را ادامه دهيم و با چه کيفيتي؟
عده اي از عزيزان در داخل اين نقد را ميکنند که چرا حق غني سازي ما در اين تفاهم نامه به رسميت شناخته نشده است. متأسفانه طرف مقابل هم اظهارنظرهايي کرده که اين شک و ترديدها را دامن زده است. اما واقعيت چيست؟ اگر ميخواهند غني سازي را بر اساس يک اصل حقوقي که خدشه اي به آن وارد نشود بپذيرند، عبارت بايد اينچنين ميبود: "جمهوري اسلامي حق غني سازي را در خاک خود به عنوان يک حق پذيرفته، دارد و اين قابل انتزاع نيست." اين ايده آل است. اما اينجوري نيامده است. آنها گفتهاند در مدت 6 ماه توليد 20% را تعليق کنيد اما 5% را ميتوانيد ادامه دهيد. اين يعني به طور غيرمستقيم و مستتر اذعان ميکنند. از نظر فني اگر بخواهم توضيح دهم، 2 آبشار را درنظر بگيريد که در هر کدام 164 سانتريفيوژ تشکيل شده است. به آبشار اولي اورانيوم طبيعي وارد ميکنيم و از آن طرف 5% ميگيريم. اين 5% را به آبشار دوم تزريق ميکنيم و از آن طرف 20% ميگيريم. يک حلقه وصلي بين آبشار اولي و دومي وجود دارد. ما لينک اين دو حلقه را متوقف ميکنيم اما تجهيزات از دور خارج نميشوند و تعطيل نميشود. اين دو آبشار فقط 5% توليد ميکنند. از نظر تکنيکي هم 20% و 5% تفاوتي با هم ندارند.
برنامه اقدام مشترک کي آغاز ميشود؟
قرار شد برنامهها همزمان باشد. آنها برنامههايي براي رفع تحريمها دارند. هر وقت آنها شروع کردند به اقدام ما هم همزمان تعهدات خود را در اين اقدام مشترک شروع ميکنيم.
در اين 6 ماه قرار است چه اتفاقي بيافتد؟
يکي از خواستهها اين است که 20% را تعليق کنيم. حق غني سازي ما در NPT تصريح نشده اما در آن مستتر است. اين حق براي همه اعضاي NPT و آژانس محفوظ است که تا هر درجه که نياز دارند و با هر شيوه اي غني سازي کنند. غني سازي فقط سانتريفيوژ نيست و قبل از سانتريفيوژ، از طريق ديفيوژن انجام ميشد. 6-5 روش مختلف هست که شما ميتوانيد غني سازي کنيد و اينها نميتوانند تعيين کنند که شما از کدام روش استفاده کنيد. اصلاً چنين چيزي نداريم.
کشورها حق دارند غني سازي بکنند، با هر روشي که ميخواهند و تشخيص ميدهند اقتصادي است و به هر درجه اي از غناء که نياز دارند و به هر حجمي که نيازمندند. بنابراين؛ ما گفتيم که غنيسازي حدود 5 درصد را مبنا قرار ميدهيم، ادامه ميدهيم براي توليد سوخت رآکتور بوشهر. از قبل هم ما اصولاً 5 درصد فقط توليد ميکرديم. ما بدنبال 20 درصد نبوديم. 5 سال پيش ما بهدنبال 20 درصد نبوديم. فروردين يا ارديبهشت 88 بود که جناب آقاي آقازاده رئيس سازمان انرژي اتمي بودند، نامهاي براي آژانس نوشتند، مشابه نامهاي که زمان آقاي امرالهي به آژانس نوشته شده بود. در بيست و اندي سال پيش که ما سوخت 20 درصد ميخواهيم. زيرا سوخت رآکتور درحال تمام شدن است.
يکي از بندهاي NPT اين است که کشورها باهم همکاري تکنولوژيکي و فني دارند؟
بله ما 20 سال پيش پول داديم، سوخت را از آژانس گرفتيم. اتفاقاً آن سال من با دوستان ديگري يک سال در آرژانتين مأمور بوديم. اين بارهم سال 88، اين نامه نوشته شد (يعني در حدود 4 سال و نيم پيش) که بعد آنها آمدند و براي اين که سوخت ما را اين بار تأمين کنند، شرط و شروطي گذاشتند که نظر ما اين بود که اين شرط و شروط در حاکميت ملي ما خدشه وارد ميکند و ما نميپذيريم. بچههاي خودمان از همان 4 سال و نيم پيش آستينها را بالا زدند و آمدند اين فعاليت را در ايران شروع کردند و الحمدلله الان رآکتور تهران در حال حاضر با صفحات سوخت ساخت جمهوري اسلامي ايران کار ميکند و لازم به ذکر است که غرب واقعاً به حيرت درآمد. يعني واقعاً يک شاهکار بود. آن زماني که آنها ميگفتند سوخت 20 درصد به شما ميدهيم ، قرار بود 5/2 سال طول بکشد و کلي هم شرايط داشتند: اورانيومتان را بيرون بدهيد، فلان کار را انجام ندهيد. يک چنين چيزي! ما در عرض 18 ماه از زير صفر شروع کرديم ولي هر هفته بچه ها مينشستند ، جلسه تشکيل ميداديم و اين خود براي من هم يک درسي بود. شهيد شهرياري آمد و کمک کرد، بعضي محاسبات را کسي انجام نداده بود و بلد نبود. زيرا اين براي اولين بار بود که ميخواستيم اين محاسبات را انجام دهيم، ايشان اين محاسبات را انجام داد. روحش شاد. به هرحال، هر هفته يک جلسه داشتيم و مهندسين و متخصصان 24 ساعته کار ميکردند و توانستند الحمدلله اين صفحات سوخت را بسازند و الان با افتخار ، ما جزء معدود کشورهايي در جهان هستيم که صفحه سوخت ميسازيم. تکنولوژي بسيار پيچيدهاي دارد. چه بسا از ساخت ميله سوخت هم سختتر است. بنابراين قرار شد ما 20 درصد را تعليق کنيم ، زيرا اصلاً بدنبال 20 درصد نبوديم. آنها به ما سوخت ندادند، خودمان ساختيم . همچنين الان به اندازه کافي ذخيره 20 درصد داريم. صفحات سوخت براي چند سال کار رآکتور را داريم. ما حالا تعليق ميکنيم و اين به مفهوم اينکه ما حق غني سازي 20 درصد خود را واگذار کنيم، نيست. ما داوطلبانه خودمان را به 5 درصد محدود ميکنيم نه اينکه حقمان را واگذار کنيم. در اين 6 ماه فقط آن را تعليق ميکنيم . يکي هم رآکتور آب سنگين اراک است که گفتند در رآکتور آب سنگين اراک يکسري اقدامات انجام نشود.
پس رآکتور تعطيل نميشود؟
خير، رآکتور آب سنگين اراک با قوت به کار خود ادامه ميدهد. تفاهم شده است براساس خواسته آنها نصب برخي تجهيزات عمده را در اين فاصله 6 ماهه کمي با تأمل پيش خواهيم برد. ولي کارهاي ديگري درحال انجام است. بالاخره رآکتور آب سنگين اراک مجموعه عظيمي است و ما دوست داريم برنامهاي تهيه شود و رآکتور آب سنگين اراک را به هموطنان نشان دهيم تا ببينند که مهندسين ايراني و فرزندان اين مرز و بوم چه کار فوق العادهاي را انجام دادهاند. درست است که رآکتور 40 مگاوات است اما عين يک نيروگاه بزرگ است و همه تجهيزات و بخشهاي لازم را داراست. محفظه تحت فشار ، پمپها ، مبدلهاي حرارتي ، اتاق کنترل و ... را دارد و فقط برخي فعاليتهاي آن محدود ميشود. البته اين رآکتور هنوز عملياتي نشده است. هنوز کار ساخت و ساز آن در حال انجام است. برخي ميگويند رآکتور متوقف شده است. بايد بگويم؛ که رآکتور اصلاً راه نيفتاده است و تا به حال 80 درصد کار آن انجام شده است. هنوز سوختهاي مجازي را وارد نکردهايم. زيرا ابتدا سوختهاي مجازي را وارد ميکنند، تست ميکنند که به آن تست سرد ميگويند. سپس سوختهاي واقعي را وارد ميکنند.
آقاي دکتر تکليف تحقيق و توسعه چه ميشود؟آيا در اين 6 ماه قرار است تحقيق و توسعه را نيز تعليق کنيم؟
خوشبختانه در اين تفاهم نامه يکي از نقاط قوت اين است که هيچ محدوديتي را در تحقيق و توسعه نپذيرفتهايم و اين را از قبل هم اعلام کرده بوديم. زيرا تحقيق و توسعه را يکي از اصول حقوق بشر ميدانيم. شما نميتوانيد انسان را از تفکر و کار بازداريد. به خاطر دارم که در زمان آقاي بوش آنها ميخواستند حتي حق آموزش در دانشگاهها را در رشته مهندسي هستهاي متوقف کنند. مگر ميشود آموزش را در دانشگاهها متوقف کرد. به اين علت که ممکن است سلاح هستهاي در آينده توليد شود!
پيش بيني شده که پس از اين 6 ماه گام بعدي چيست؟
بله ، اين 6 ماه دوره اوليه اعتمادسازي است. ما به آنها اعتماد نداريم، آنها نيز مدعياند که به ما اعتماد ندارند. عدم اعتماد آنها به ما کاملاً گزاف و بيمبنا است. اما ما مي توانيم بگوييم چرا به آنها اعتماد نداريم. در شهر بن در ارتباط با افغانستان ، دوستان ما در وزارت خارجه نشستند و راجع به بحث افغانستان در حدود 10 – 11 سال پيش صحبت کردند. يک تفاهمي صورت گرفت و قرار بود نتايج اين تفاهمنامه بصورت برد-برد براي هردو طرف باشد. آنها استفاده خودشان را بردند ولي ما را در ليست محور شرارت قرار دادند. اين علت عدم اعتماد به آنهاست. کشور ايران هيچگاه ناقض عهد نبوده و نيست، براي اين گفته دليل دارم و اثبات مينمايم. نه آن را اخلاقي ميدانيم و نه در بعد سياسي ، آن را درست ميدانيم. زماني که ما قطعنامه 598 را پذيرفتيم و صدام به کويت حمله کرد، انتظار زيادي بود که از اين فرصت استفاده کنيم و اقداماتي را عليه عراق انجام دهيم. اما ما نقض عهد نکرديم و مطابق تعهدي که در 598 داشتيم، عمل کرديم. اما طرف مقابل بارها و بارها نقض عهد نموده است. لذا عدم اعتماد آنها به ما استنادي ندارد. اما عدم اعتماد ما به آنها مستند است. به هرحال، ما اينها را کنار ميگذاريم هرچيزي که گذشته، گذشته است. ما نگاهمان بايستي به آينده باشد. ما با حسن نيت آمدهايم. اميدواريم که طرف مقابل هم با حسن نيت آمده باشد و از اين فرصت طلايي که پيش آمده، واقعاً استفاده نمايد. بنابراين پس از 6 ماه که دوره اعتمادسازي است، البته در فاصله اين 6 ماه کارشناسان جلساتي را براي کارهاي گام به گام برگزار مينمايند. ما بعداً بايستي اقدامات گام به گام را تعريف کنيم. مقصد نهايي را هم تعريف کرديم. بالاخره به کجا ميخواهيم برسيم؟ دوره ديگري وجود دارد براي اعتماد سازي که زمان آن دوره هنوز مشخص نشده است و من هم نميخواهم اينجا نظر بدهم و يا عددي را مشخص کنم. به هرحال، برمبناي اين 6 ماه و اقدامات گام به گام ، وارد يک دوره جديد طولانيتر ميشويم، گام به گام جلو ميرويم و هدف رسيدن به يک مقصد نهايي است و اين مقصد نهايي نيز روشن است و بطور خلاصه اين است که پرونده جمهوري اسلامي ايران يک پرونده عادي ميشود مثل کشورهاي ديگري که حق استفاده صلح آميز از انرژي هستهاي دارند و نمونه آن کشور ژاپن است. اين داراي بار معنايي است، وقتي ميگويند: مثل ژاپن- آلمان- برزيل- اين معني را داراست و پرونده ما مثل اين کشورها خواهد شد.
تيم مذاکره کننده هستهاي ايران که با 1+5 مذاکره ميکند، آيا با يک چارچوب مشخص و کاملاً مدون که انتهاي مشخص دارد، مذاکره ميکند؟تفاهم نامه امضاء ميکنند و پيش ميروند؟ يا اينکه حسب مورد ميروند ببينند که چه کار خواهند کرد؟ چون گاهي اينطور استنباط ميشود که ما برنامه روشني نداريم و چانهزني مي کنيم تا ببينيم چه بدست ميآوريم. البته در مذاکرات چانه ميزنيم تا چيزي را بدست آوريم. ولي به هرحال خطوطي را نيز بايد رعايت بکنيم. با چه معيارهايي گروه ما مذاکره ميکنند؟
مکانيزمي براي تصميم سازي وجود دارد. اينکه چه کسي يا چه گروهي مذاکره ميکنند ، اين تصميماتي که طي روش و مکانيزمهاي تعريف شده موجود گرفته ميشوند، اين مکانيزمها چارچوب را مشخص کرده و گروه مذاکره کننده با حاشيهاي از آزادي عمل در اين چارچوب حرکت ميکنند. عرض و انتهاي مسير مشخص است و نحوه عمل و حرکت و چگونگي رسيدن به مقصد به تيم مذاکره کننده بستگي دارد. لذا اين در مکانيزم تصميم سازي روشن است . در شوراي عالي امنيت ملي ، کميته اي به نام کميته هستهاي وجود دارد، دبيرخانه شوراي عالي امنيت ملي مسئول اين کار است و در اين کميته اعضايي از نهادها و مؤسسات مختلف و وزارتخانههاي مختلف وجود دارند. بررسي لازم را انجام ميدهند، چارچوب مورد نظر تعيين ميشود، خطوط قرمز مشخص ميشود، در اختيار مذاکره کننده قرار ميگيرد و شخص مذاکره کننده با ذوق و سليقه خودش سعي ميکند حداکثر منافع را براي کشور لحاظ کرده و بدست آورد.
مشاور امنيتي کاخ سفيد گفته ما قبل از دولت يازدهم مذاکرات امنيتي محرمانهاي با آمريکاييها داشتهايم. آيا صحيح است؟
من هم ميبينم که در برخي مطبوعات ما نيز اين اخبار منعکس شده است . آقاي ظريف پاسخ دادند که چنين چيزي وجود نداشته و بهتر است پاسخ مسئولين خودمان را مبنا قرار دهيم. ايشان گفتند مذاکرات محرمانهاي هيچگاه نداشتهايم و اگر مذاکرهاي بوده تنها در حاشيه 1+5 بوده و در سابق مذاکراتي نبوده است و ما همان را مبنا قرار ميدهيم.
درمورد مطالعات ادعايي هم صحبت زياد است. دراين مورد که ما انفجارهاي خاصي را انجام دادهايم و ... آيا واقعاً چيزي خارج از چارچوب توسط بازرسان آژانس گزارش شده است؟
هنگامي که آقاي دکتر لاريجاني مسئول مذاکره بودند، ايشان قدم بلندي را براي حل و فصل موضوع برداشتهاند و مکانيزمي را تحت عنوان مداليته تهيه کردند و از آژانس خواستند تمام سؤالات و درخواستهاي خود را کاملاً بيان کنند. آنها 6 موضوع را مطرح کردند که آن 6 موضوع پاسخ داده شد که بخشي از آن موضوعات البته به زمان آقاي جليلي کشيده شد. زمان آقاي جليلي بالاخره اين موضوعات بسته شد. دوره آقاي البرادعي بود، يک سندي هم در آژانس بينالمللي انرژي اتمي منتشر شد مبني بر اينکه ايران پاسخهاي لازم را نسبت به فعاليتهاي هستهاي داده و شک و ترديدها و ابهامات ما را نسبت به فعاليتهاي هستهاياش برطرف کرده است و اين فصل الخطاب بود.
پس از اتمام اين موضوع غربي ها ديدند همه چيز تمام شده است. آن زمان من وين بودم، آنها به مدت سه سال ميگفتند که شما بالاي 50 درصد غني سازي کردهايد. هرچه ميگفتيم اينها آلودگي است که در تجهيزات دست دوم وارد شده وجود داشته است، آنها قبول نميکردند. تا بعد از آزمايشات آنها فهميدند که اورانيومها از کجا آمدهاند. نهايتاً بعد از سه سال اتهام، پذيرفتند که آلودگي بوده و از خارج وارد شده است. وقتي آنها ديدند که پرونده بسته شده به فوريت آمريکا مسائلي مثل پيدا شدن لپتاپ و مطالعات ادعايي که ايران مشغول کلاهکهاي هستهاي است را علم کردند . کلاهک روي موشک سوار ميشود و مي تواند بمب هستهاي _شيميايي، TNT و ... باشد. آنها گفتند که درحال ساخت کلاهک بزرگي هستيد که در آن بمب هستهاي را جاي دهيد و ديگر اينکه گفتند شما در حال شبيهسازي انفجارات هستيد و حتي يک انفجار هم انجام دادهايد. اين دو مسئله را مدعي شدند. آژانس حق ورود به اين مسائل را ندارد. اين حق را ندارند که به توانمندي موشکي و صنايع موشکي ما ورود پيدا کنند. آژانس فقط يک مرجع بينالمللي است براي راستي آزمايي فعاليتهاي صلحآميز کشورها. راجع به موشک و کلاهک و ... حق ورود ندارد.
در زماني که پروتکل الحاقي را داوطلبانه امضاءکرديم ، آژانس از تأسيسات نظامي پارچين دو بار بازديد بعمل آورد ، نمونهگيري هم کردند (در زمان آقاي لاريجاني و جليلي) و اين مورد بسته شد. آنها دوباره ميگويند که ما ميخواهيم بازهم از پارچين بازديد کنيم. ادعايي که آنها ميکنند، ادعايي کاملاً بياساس است. پيشبرد صنعت و فناوري موشکي حق ماست و مطابق منافع مليمان عمل ميکنيم و ربطي هم به آژانس بين المللي انرژي اتمي ندارد و ما هيچ مرجع بينالمللي هم در اين خصوص نداريم.
البته اخيراً با آژانس تفاهم نامهاي را امضاء کرديم . آنها 6 سؤال داشتند، در اين 3 ماه تصميم گرفتيم که به جهت تلطيف فضا بازهم همکاري بيشتري بکنيم. زيرا همکاري ما همواره برقرار است اما تلطيف فضا مورد نظر ما بود. آنها 6 خواسته داشتند که در اين مورد تفاهم نامهاي در تهران امضاء شد.1- يکي بازديد از کارخانه توليد آب سنگين اراک بود. 2- بازديد از معدن گچين بندر عباس3- شرح بحث توانمندي ليزري ايران که اين موضوع از آنجا توسط آژانس مطرح شد که آقاي احمدي نژاد در سخنراني گفته بودند که ما توانمندي غنيسازي ليزري را داريم. بله ما داريم در سال 2003 پرونده اين موضوع بسته شده بود. آن زمان گزارش آن را نيز ارائه کردند و تجهيزات آن هم جمعآوري شد. آن زمان غنيسازي را آغاز کرديم و خوشبختانه هردو در مقياس آزمايشگاهي به نتيجه رسيد. بنابراين در دنيا کسي به دنبال غنيسازي ليزري نميرود و مقرون به صرفه نيست ، آن را داوطلبانه کنار گذاشتيم و سانتريفيوژ را برگزيديم و پيشرفت داديم. بنابراين سخنراني آقاي احمدينژاد براين اساس بود که در گذشته ما به توانمندي ليزري دست يافتهايم. يکي دو سؤال ديگر هم داشتند که در تفاهم نامه آمده و پاسخ داده خواهد شد.
خبرها و شايعاتي منتشر شده که برخي متخصصين ما از سازمان جدا ميشوند يا کنار گذاشته شدهاند. آيا اينطور است؟
سازمان قريب به 14000 نيروي فعال دارد که بيش از 75 درصد آنها ليسانس به بالا هستند ، کمتر مؤسسه دولتي را ميبينيد که چنين حجمي از پرسنل متخصص و باسواد را داشته باشد. ما هيچ پرسنلي را کنار نگذاشتهايم. اما جابهجايي انجام دادهايم. ما نان کسي را نميبريم.
درمورد شهيد روشن ميگفتند که در يک مقطع زماني کنار گذاشته شده بودند يا چيزي شبيه به آن؟
اين هم سؤال بسيار بجايي است. رسانهها بيايند و احکام شهيد روشن را منتشر کنند. در سال 89-88 رئيس سازمان انرژي اتمي بودم. قبل از 88 حکم شهيد بزرگوارمان را که مرد بسيار شريفي بود را داريم که در چه قسمتي از سازمان کار ميکردند. پس از ورود من به سازمان ايشان را يک فرد متدين، کارشناس و باهوش يافتم و به عنوان هيأت مديره دو شرکت بزرگ سازمان انرژي اتمي دو حکم به ايشان دادم. احکام را داريم. بعد هم مديرعاملي براي نطنز نصب کرديم و از ايشان خواستيم که آقاي شهيد احمديروشن را به عنوان معاون خود حکم بدهند و ايشان تا لحظه شهادت معاون آن شرکت در نطنز بودند که بزرگترين شرکت سازمان هم ميباشد.شنيده شده که در سال 89-88 شهيد روشن را کنار گذاشتهاند ، درصورتي که اين چنين نبوده و حتماً منظور جابهجايي ايشان به يک سمت بالاتر است.
در فاصلهاي که تا پايان داريم، چون مباحث تخصصي است، شايد هنوز تصوير کاملي براي بينندگان ايجاد نشده باشد که بالاخره تکليف تکنولوژي هستهاي و کاربردهاي آن به موجب توافقنامه ژنو در کشور ما چه خواهد شد؟ به هرحال، همانطور که اشاره کرديد ما از 2003 درگير اين ماجرا هستيم و هم براي ما خسارت داشته و هم عدم النفع داشته که به نظر من عدم النفعها خيلي بزرگتر از خسارتهايي است که ما پرداخت کرديم. چون موتورهايمان را به نوعي خاموش و يا دچار مشکل کرد. پايان اين 6 ماه و بعد در توافق بعدي چه وضعيتي را پيش رو داريم و آن مقصدي را که گفتيم ميخواهيم به سمت آن برويم و اين پلي که ما را به سمت آن مقصد ميبرد، کجاست و وضعيت چگونه خواهد شد؟
اگر بپرسيد مأموريت اصلي سازمان انرژي اتمي چيست؟ مأموريت اصلي ما تأمين انرژي برق هستهاي به عنوان سهمي از سبد توليد انرژي برق در کشور است. پس مأموريت اصلي ما ساخت نيروگاه است و ما خوشبختانه عليرغم همه اين فشارها که زمان آقاي بوش فشار عظيمي به روسيه آورد که نيروگاه بوشهر را راهاندازي نکنند، الحمدلله الان نيروگاه بوشهر سه سال است که راه اندازي شده و سه ماه است که بهرهبردار ايراني از آن استفاده مينمايد و اين بطور دائم درحال توليد برق است و اين مسير بدون بازگشت خواهد بود. به قول جناب آقاي دکتر روحاني الان ايران تنها کشور جهان اسلام و منطقه در دارا بودن نيروگاه برق هستهاي مي باشد. البته پاکستان هم هست ولي درحد 120 مگاوات بيشتر نيست.